ای دریغ از هر چه دادم برای دوست
اسب سپید من مهربان و رام است
اسب سپید من چون کودکی آرام است
ای دریغ از هر چه دادم برای دوست
اسب خوبم اسب خوبم رفیقم اوست
یال سپید اسبم روشنایی راه است
چشم سیاه اسبم چون حفرههای ماه است
ای دریغ از هر چه دادم برای دوست
اسب خوبم اسب خوبم رفیقم اوست
هر جا که خسته هستم یا غرق حسرتم
پابند مهربانیش حتی در غربتم
ای دریغ از هر چه دادم برای دوست
اسب خوبم اسب خوبم رفیقم اوست
آنکس که دست من را در دستش میفشرد
مرا به دست غم داد به فراموشی سپرد
ای دریغ از هر چه دادم برای دوست
اسب خوبم اسب خوبم رفیقم اوست
فریدون فرخزاد
مهم: ترانهی «اسب سپید» را با کمک اینجا گوش کنید؛ این ترانه در سال ۵۶ با صدای فریدون فرخزاد و آلیس ضبط شده است.
مهمتر: چشم سیاه اسبم چون حفرههای ماه است
مهمترین: آنکس که دست من را در دستش میفشرد/ مرا به دست غم داد به فراموشی سپرد
اهمّ: بدبختی آخه اسبم نداریم
leave a comment